- فراخ گام
- آنکه گام های بلند و فراخ برمی دارد، تیزرو، فراخ قدم، کنایه از لاابالی، بی بند و بار
معنی فراخ گام - جستجوی لغت در جدول جو
- فراخ گام
- مرکبی که گامهای بلند بردارد و تیز رود فراخ قدم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توانگر و کامران، خوشحال و خوشبخت
خوشحال، دولتمند ثروتمند
خوشحال، توانگر، ثروتمند
وسیع، پهن، مفصّل، دامنه دار
ویژگی آنکه شکم فراخ دارد، پرخور
ویژگی آنکه چشمان بزرگ و گشاده دارد
سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است
جای فراخ و باوسعت، جایی که در آن نعمت فراوان باشد، برای مثال تا ببینندشان بر آن سر راه / دور گشتند از آن فراخی گاه (نظامی - لغت نامه - فراخی گاه)
جایی که در آن انواع ماکولات مشروبات بسیار فراوان باشد
چیزی که دهانه آن گشاد و فراخ باشد
کسی که گامهای بلند و فراخ بردارد
آنکه شکمی فراخ دارد دیگ فراخ شکم کوزه فراخ شکم، پرخور اکول
جانوری که دارای شاخ بزرگ است، گاو نر ورزوا: و یک هزار سر فراخ شاخ و دراز گوش و هزار گوسفند بیاوردند
سالی که در آن غلات و اجناس به فراوانی یافت شود مقابل تنگ سال
پر پول ثروتمند پولدار
آنچه دامنش گسترش دارد فراخ دست
آنکه کار و بالش نیکوست
آنکه داری چشمی بزرگ و گشاده است اعین
دشت پهناور
سالی که در آن محصول فراوان باشد
فراخ آستین، برای مثال فراخ بال کند عدل تنگ قافیه را / چنان که چرخ ردیف دوام او زیبد (خاقانی - ۸۵۳)
پول دار، ثروتمند
زمین یا دشت پهناور
جای گشاده، محل وسیع